دریاهنگ

آهنگ دریا

دریاهنگ

آهنگ دریا

گر در طلب گوهر کانی، کانی
ور در هوس لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی دانی
هرچیز که در جستن آنی، آنی

*مولانا*

طبقه بندی موضوعی

یاحق...



معجزه این روزهای زندگی من، خیلی ناگهانی و بی آن که منتظرش باشم، خودش را انداخت وسط حال خوب این روزهایم...

درست وسط روزهایی که فکرم عجیب درگیر بود؛ درگیر این که چه ها باید بکنم و چه کارهایی را نباید انجام دهم؛ این که چه طور کارهایی را که می دانم درست نیست و انجام می دهم را کنار بگذارم؛ چه طور اعتقاداتم را وارد متن زندگی ام کنم، بی آن که کسی از دستم آزرده خاطر شود؛ چه طور وقتم را استفاده کنم که در روزگارانی که به پیری و ناتوانی رسیدم، حسرت روزهای جوانی را نخورم؛ اصلا آدم باید وقتش را چگونه بگذراند که حق آن را ادا کرده باشد و تلفش نکرده باشد؟!

حالا با وقوع این معجزه بزرگ و ناگهانی، بار سنگین تری را روی دوش هایم احساس می کنم؛ احساس می کنم خداوند این معجزه را سر راه زندگی ام قرار داده تا بیشتر به زندگی ام و شیوه زندگی کردنم فکر کنم.


پ.ن: 

دستمو بگیر، نذار اشتباه برم 

جز در خونه ت، تو بگو کجا برم؟!

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۲
**راضیه **

یاحق...



کاش می شد چیزهای دوست داشتنی را یک جا، همه با هم داشت. مثلا همان طور که در شهر خودت هستی و خانواده ات را کنارت داری، دوستان بهتر از آب روانت را نیز داشته باشی؛ مجبور نباشی برای دیدن دوستانت، زمان زیادی را صبر کنی تا ابر و باد و مه و خورشید و فلک، دست در دست هم دهند و وقتی پیش بیاید تا ببینی شان. کاش می شد هر وقت که دلت گرفت، به دوست جانت زنگ بزنی و بشنوی: کی؟ کجا؟


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۵
**راضیه **

یاحق...


کماکان نوشتن مان نمی آید؛ ولی خب دلیل نمی شود ننویسیم.

ایام، ایام فرجه است و بسی کار عملی و غیره روی سرمان ریخته و دور از ذهن نیست که حوصله ای برای انجام شان نیست. این ترم آخری، تنبلی بیش از هر وقت دیگری بر ما مستولی شده.

از یک یک شما عزیزان التماس دعای ویژه داریم.

باشد که رستگار شوید و شویم.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۷
**راضیه **

یاحق...


دلم نوشتن می خواهد اما دستم به نوشتن نمی رود...

خداوندا مددی...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۴۰
**راضیه **

یاحق...


بعد از 10 سال یکی از هم کلاسی های دبستانم رو توی اینستاگرام پیدا کردم؛ ایشون هم بی معطلی من رو بردن به گروه بچه های دبستان...

دقیقا همین امروز با هم قرار داشتن که برن بیرون...

و من به دلیل مهاجرت از اون شهر، نتونستم برم...

و این منم با کوله باری دلتنگی...


+ پست فوق هیچ حرف خاصی برای گفتن نداشت؛ فقط نامه ای بود حاوی دلتنگی هایی که کنج دلم مانده اند...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۱
**راضیه **

یاحق...


نمی دانم می توانم همکار خطابت کنم یا نه! تویی که تنها کسی بودی که شب و ظلمت را تاب نیاورد و رفت؛ که آرام نرفت؛ حرفش را زد و رفت...

می دانی، خیلی به شجاعتت غبطه می خورم؛ از ترم اول بارها و بارها به انصراف فکر کرده بودم اما هیچ گاه به مخیله ام هم خطور نکرده بود که می شود این گونه رفت؛ می شود حرف هایی را که بغض شد و آن قدر ماند که به بودنش عادت کردیم را گفت و رفت؛ می شود شجاع بود و شجاعانه جنگید حتی به تنهایی...

من اما، یک سالی می شود که غر زدن ها را گذاشته ام کنار؛ نه که کنار گذاشته باشم؛ کم تر غر می زنم و بیشتر فکر می کنم که چگونه می شود نظام تاریک آموزش و پرورش را سحر شد؛ چگونه می شود این گونه که هست نبود؛ چگونه می شود تغییر کرد؛

برادر بی باکم!

قول می دهم؛ قول می دهم که با تمام قوا بکوشم تا آن چه دانشگاه به ما یاد نداد را بیاموزم و به کار بگیرم؛ با جان و دل سعی می کنم تا آن چه در دانشگاه دیدم را انجام ندهم و به قولی بیاموزم ادب را از ...

حرکت انقلابی ات، بدجور شعله انداخت به جانم و شاید مصرترم کرد که بیشتر بکوشم؛ اما...

ای کاش تاب می آوردی و خودت گوشه ای از تحول می شدی...

هر کجا که هستی خداوند منان یار و یاورت باشد...


+ سجاد ابوحمزه

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۴
**راضیه **

یاحق...


کاش بتوانیم مانند زینب (س)،

پیام حسین های زمان خود را به گوش عالمیان برسانیم.


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۳:۳۷
**راضیه **

یاحق...


الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین...

عید مبارک

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۸:۴۹
**راضیه **

یاحق...


فقط کاش منتقم عالم زودتر بیان و ریشه ظلم رو از بین ببرن...

العجل مولا؛

العجل...



+ لعن الله علی آل سعود

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۵
**راضیه **

یاحق...


نفرین به جنگ...


والسلام

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۹
**راضیه **