دریاهنگ

آهنگ دریا

دریاهنگ

آهنگ دریا

گر در طلب گوهر کانی، کانی
ور در هوس لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی دانی
هرچیز که در جستن آنی، آنی

*مولانا*

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

یاحق...


دو سال پیش، همین روزها بود که آمدم و نوشتم که کم کم دارد دو ماه می شود که معلم هستم و می آیم از روزهایم می نویسم و ...

دو سال گذشت!

حالا دارد دو سال و دو ماه می شود که معلم هستم و چه قدر دلم می خواهد باز هم بتوانم مثل آن روزها، واگویه های درونم را بنویسم...

آمدم بنویسم که بعد از معلم شدن دنیایم به کل تغییر کرد و «درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن»، همگی مال من شد...

تلاش کردم تا درد بچه ها را بفهمم و به جای آن که یکی به دردهایشان اضافه کنم، مرهمی بر دل های کوچک و بی قرارشان باشم؛ تلاش کردم که دوستشان داشته باشم تا آن ها هم دوستم بدارند تا کلاسی داشته باشیم شیرین! تلاش کردم تا می توانم همپای بچه ها شاد باشم و حتی برای بازی و شیطنت های ناب کودکانه، پیش قدم هم بشوم...

از حق نگذرم، موفقیتم را در خیلی از مسائل حس کرده ام؛ دوستِ بچه ها شدم و محرم رازهای دلشان...

اما...

گاهی که به دوسال پیش، همین روزها فکر می کنم، احساس می کنم که روز به روز از آرمانگرایی ام کاسته شد و اسب تیزپای آرمانم، کم کم لنگ شد و حالا کج دار و مریز، طی طریق می کند...

چه چیزی در دل این نظام آموزشی نهفته است که انسان ها را از تلاطم، باز داشته و به سکون، وا می دارد؟!


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۱۹:۰۷
**راضیه **